Google+

آموزش لینوکس و امنیت

مرجع آموزش لینوکس و امنیت پارسی

آموزش لینوکس و امنیت

مرجع آموزش لینوکس و امنیت پارسی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کوتاه» ثبت شده است

آقایی از رفتن روزانه به سر کارش خسته شده بود ، در حالی که خانومش هر روز خونه بود !

واسه همین یه شب به خدا گفت:

خدا جونم!من هرروز میرم سرکارو بیشتر از 8ساعت بیرونم در حالیکه زنم همش توی خونه ست و نمیفهمه به من چی میگذره!

خواهش میکنم برای یه مدت جای مارو باهم عوض کن!

خداوند قبول کرد!

صبح روز بعد مرد با اعتماد بنفس کامل مثل یه خانوم!از جاش بلند شد

و واسه همسرش صبحانه آماده کرد،بچه ها رو بیدار کرد و لباسهای مدرسه شون رو تنشون کرد . بهشون صبحانه داد ، ناهارشون رو توی کوله شون گذاشت و بردشون مدرسه!

وقتی برگشت خونه رو جارو کرد،گردگیری کرد ورفت بانک؛بعدش رفت خرید کرد و وقتی برگشت خونه ساعت 12 بود و هنوز نهار آماده نکرده بود.باید دنبال بچه ها هم میرفت!

  • حجت طاهری

یک دختر خانم زیبا خطاب به رئیس شرکت امریکائی ج پ مورگان نامه‌ای بدین مضمون نوشته است: 

 

  می‌خواهم در آنچه اینجا می‌گویم صادق باشم. من 24 سال دارم. جوان و بسیار زیبا، خوش‌اندام، خوش هیکل، خوش بیان، دارای تحصیلات آکادمیک و مسلط به چند زبان دنیا هستم.

 آرزو دارم با مردی با درآمد سالانه 500 هزار دلار یا بیشتر ازدواج کنم. شاید تصور کنید که سطح توقع من بالاست، اما حتی درآمد سالانه یک میلیون دلار در نیویورک هم به طبقه متوسط تعلق دارد...

  • حجت طاهری

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد اوفرستادند.

  --مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید. نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟

وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید..

  • حجت طاهری

یک ایرانی داخل بانک در منهتن نیویورک شد و یک شماره از دستگاه گرفت. وقتی شماره اش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ 5000 دلار داره

کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره.

 و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و..

  • حجت طاهری

دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت: مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.

بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه داد، بعد لبخندی زد و گفت: چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان جایزه برداری.

ولی دختر کوچولو از جای خودش..

  • حجت طاهری